راه سخت تغییر
*صدیقه وسمقی
مقطع خطیر کنونی از آن رو حائز اهمیت است که این بار ملت با عزم و اراده ی راسخ می خواهد به همه چیز اثر بگذارد و همه چیز را تغییر دهد این عزم و اراده ی قوی و تحول آفرین و سرنوشت ساز از یک تحول عمیق فکری سرچشمه می گیرد که در تاریخ ایران بی سابقه است، به گمان میرسد حکومت دینی وعملکرد آن نقش مهمی در این تحول فکری ایفا کرده است.
پرسش: صدیق وسمقی اسلام پژوه نوشت: شاید پشت آن کوه پیش رو راهی هموار باشد ،ملت ایران به دلایل تاریخی همواره راهی پر سنگلاخ و پر فراز و نشیب را طی کرده است، ناهمواری مسیر حرکت ، به علل گوناگونی مانند مواریث فرهنگی و سنتی ، دین، استبداد، برخی ویژگی های اخلاقی ، دخالت بیگانگان ، تهاجمات خارجی ، ساختار های سیاسی و اجتماعی نامطلوب بازمیگردد .
راه سخت تغییر
*صدیقه وسمقی
شاید پشت آن کوه پیش رو راهی هموار باشد ،ملت ایران به دلایل تاریخی همواره راهی پر سنگلاخ و پر فراز و نشیب را طی کرده است، ناهمواری مسیر حرکت ، به علل گوناگونی مانند مواریث فرهنگی و سنتی ، دین، استبداد، برخی ویژگی های اخلاقی ، دخالت بیگانگان ، تهاجمات خارجی ، ساختار های سیاسی و اجتماعی نامطلوب بازمیگردد . بیش از یک سده است که ملت ایران کوشیده ناهمواری های مسیر خود را هموار سازد ، اما تاکنون هرچه کوبیده راه هموار نشده است، منظور از راه هموار راه آسان و بی دردسر نیست که بتوان به راحتی در آن دوید و از سنگ ها و خارها در امان بود ، بلکه مقصود این است که ناهمواری ها بگونه ای هموار شوند که ملت پیش روی خود را ببیند و با خاطر امن گام بردارد.
واقعیت این است که ملت ایران علیرغم تلاش ها و جان فشانی های بسیار، هنوز بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی و حتی فردی خویش حاکمیت نیافته و به عبارت دیگر هنوز نتوانسته بساط سلطه و استبداد را از این آب و خاک جمع کند ، از این روست که هنوز خون های بسیاری در راه آزادی و دموکراسی بر این خاک ریخته میشود.
آیا پشت کوه پیش رو راه همواری در انتظار ماست؟
نهضت ها و جنبش های پیاپی ملت ایران حاکی از عزم و اراده ی محکم برای هموار ساختن راه است . گمان میرود راه هموار پیش پای هیچ ملتی گسترده نشده، بلکه ملتها خود مسیر حرکت خود را با دانش و اندیشه و بهره گیری از تجربه ها و سختی های گذشته هموار ساخته اند، ما نیز بایدچنین کنیم . تاریخ ایران شاهد تحولات فراوانی بوده، اما این تحولات که اراده ی ملت کمتر در آن نقش داشته و باید گفت که بیش از اراده ی ملت عوامل دیگری سرنوشت او را تحت تاثیر قرار داده است.
مقطع خطیر کنونی از آن رو حائز اهمیت است که این بار ملت با عزم و اراده ی راسخ می خواهد به همه چیز اثر بگذارد و همه چیز را تغییر دهد این عزم و اراده ی قوی و تحول آفرین و سرنوشت ساز از یک تحول عمیق فکری سرچشمه می گیرد که در تاریخ ایران بی سابقه است، به گمان میرسد حکومت دینی وعملکرد آن نقش مهمی در این تحول فکری ایفا کرده است.
ملت ایران در دو انقلاب مشروطه و ۵۷ کوشید تا سلطه ی سیاسی را به بند کشد، اما سلطه قوی تر که سلطه دینی است غفلت داشته و از همین رو هیچ یک از نهضتها به نتیجه نرسید و به حاکمیت ملت بر سرنوشت خود منجر نشد .
اکنون اما، پس از چهل و چند سال تجربه ملموس و محسوس قوانین و آموزه های دینی در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تحولی بنیادین در فکر دینی مردمان روی داده که میتواند آغازگر تحولات بنیادین در عرصه های اجتماعی و سیاسی گردد.
حاکمیت شریعت که تاکنون وجود داشته مقتضی حاکمیت نهاددین و روحانیت و مانع بزرگ حاکمیت قانون و اراده ی ملت بوده است. آنچه از تحول فکری امروز مردم ایران در می یابیم نفی حاکمیت شریعت و سلطه دین است. نفی سلطه دین و شریعت در اندیشه ی بسیاری از مردمان حتی دینداران و حتی در اندیشه ی بسیاری از نیرو های درون ساختار حکومتی نیز اتفاق افتاده است .
نفی سلطه دین مطمئنا نفی حکومت دینی و همه الگوها و ساختارهایی را در پی دارد که عملا ویرانگر بوده و با عقلانیت و حقوق بشر، آزادی، برابری، خصوصا کرامت انسانی در تعارض بوده است .
پس از چهل و چند سال تجربه نابرابری و بی عدالتی در ایران تحت حاکمیت دین، گفتمان رفیع آزادی و برابری شکل گرفته است، گفتمانی که بی تردید گفتمان سلطه و تبعیض را به حاشیه می راند.
تحول فکری، انرژی عظیمی را آزاد ساخته که باید مصروف ساختن ایران، مطابق اراده ی ملت و مبتنی بر دو اصل آزادی و برابری گردد، جنبش های پیاپی و التهاب جاری در جان کشور حاکی از وجود این انرژی بزرگ و جریان آن در پهنه ی ایران است
###